۱۴۰۳-۰۹-۲۴ ۰۳:۱۴

جعفررضایی (فعال رسانه ای)

انباشت مطالبات مردمی زیر فشارهای اقتصادی

بعد از تحریم‌های سخت روزگار ترامپ در دوران ریاست جمهوری روحانی تاکنون، حدود هفت سال گذشته است. در همین دوران دو نظریه مهم در اقتصاد ایران مهمترین تقابل خود را از درک شرایط به تصویر کشیده‌اند. نظر اول که بر مبنای گشایش‌ها و تغییر در سیاست خارجی بنا شده در این سال‌ها به مراتب قوی‌تر شده، چراکه با همراهی مردم توانسته باردیگر قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرد، اما با ملاحظات سیاسی در هنگام اجرا مواجه شده و نظر دوم که بدون تغییر و عقب‌نشینی پیشروی کرده، مقاومت و تقابل از مسیرهای جانبی را همچنان تجویز می‌کند و گاهی نرمش‌های کوچک در گفت‌وگوها و مذاکرات را نیز به سخره می‌گیرد. در نگاه اول اینگونه به نظر می‌رسد که هسته تصمیم‌سازی در ایران بر اساس موازنه میان این دو دیدگاه شکل گرفته است. قانون اقدام راهبردی زمانی به تصویب می‌رسد که روحانی، ظریف و همراهانش در تلاش برای احیای برجام و کاهش فشار تحریم‌ها هستند یا فشارها بر ظریف به عنوان نماد گفت‌وگو و برجام زمانی افزایش می‌یابد که پزشکیان با شعار و وعده تغییر در سیاست خارجی و تامین منافع ملی پا به عرصه گذاشته است. باید این رویه را تلاطم در ظرف تعریف شده سیاست کلی دانست که به هیچیک از طرفین اجازه نخواهد داد بیرون از این زمین بازی تعریف‌شده، توپی را شوت کنند. در وهله دوم باید این موضوع را دستمایه ابراز نظر کرد که منازعه قدیمی دست نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی را باز می‌گذارد در هنگامه مشخص، یکی از دو طرف را کمی به عقب براند و امکان حرکت برای طرف مقابل را باز بگذارد. از این رو تحرکات شکل‌گرفته درباره مسائل مرتبط با روابط بین‌الملل در ایران با خطوط تعریف‌شده‌ای در حال گذار است. اما آنچه که بیش از چرایی وجود چنین منازعه‌ای اهمیت یافته، مسئله اداره امور کشور در شرایط تحریمی است. آنچه که در این مدت به تکرار درباره آن سخن به میان آمده، اهم از دور زدن تحریم‌ها و اداره کشور بدون مذاکره و برجام یا گذر از برجام و اتکا به تولید ملی و اقتصاد درون‌زا تاکنون نمود شاخصی از خود نشان نداده است. برنامه ششم توسعه با ۳۰ درصد تحقق در اجرا روبه رو بوده و لوایح بودجه‌ای در این مدت به رغم تلاش برای جبران محدودیت‌ها با انحراف بالا و درصد پایین تحقق، کسری بودجه، تورم و نابسامانی در اقتصاد ایران را دنبال کرده است. آنچه که خود قانونگذاران و مجریان بر آن معترفند نیز نشان می‌دهد ناکامی در پیشبرد سیاست‌های دوران تحریمی بیش از اجرایی شدن شعارهای جناحی و سیاسی در ایران جریان داشته است. حالا فرصت گفت‌وگو در زمان بایدن از دست رفته و باردیگر ترامپ پا به عرصه گذاشته و خیز رسانه‌های غربی درباره افزایش تحریم‌ها بر ایران و عنوان این مسئله که ترامپ با سیاست فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی پا به میدان مذاکره یا معامله خواهد گذاشت، نشانگرهای اقتصادی را به سمت و سوی التهاب برده است. این بیان از آن رو اهمیت دارد که ایران امروز در شرایطی مشابه سال ۹۷ نیست و تاب‌آوری اقتصادی ایران نیز تشابه و همسانی خاصی با آن دوران ندارد. مردم ایران زیر بار چندین سال متوالی تورم‌های بالا قدرت خرید خود را از دست داده‌اند. در حوزه خوراکی‌ها و مسکن اوضاع چندان قابل توجیه نیست و تکانه‌های اقتصادی ایران دلالی و فعالیت‌های غیرمولد را به شدت افزایش داده است. چنین وضعیتی برای ایالات متحده در سیاست، امکان چانه‌زنی را بالا می‌برد و برای ایران احتمال استفاده از اهرم قدرت ملی را کاهش می‌دهد. از سوی دیگر شرایط منطقه‌ای بعد از حملات اسرائیل به لبنان و غزه و پیشروی گروه‌های جهادی و تصرف دمشق، شکاف‌های مهمی را درآینده ایجاد خواهد کرد که سرمایه‌گذاری ایران در منطقه را نیز دچار سلب نتایج در قدرت‌افزایی خواهد کرد. بنابراین آنچه که امروز در آن باید به اشتراک مفهومی و درک فراگیر برسیم، اینکه سیاست‌های کلی در سال‌های تحریم و محدودیت، هیچیک در سمت بهبود وضع نهایی مردم حرکت نکرده است. چه بسا در آینده با افزایش فشارهای خارجی و کاهش سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های مولد، امکان ترمیم و بازیابی توان اقتصادی در داخل نیز از دست برود. بنابراین، شرایط خطیر این روزها در اقتصاد ایران و سیاست خارجی به یکدیگر گره خورده است. نمی‎توان گفت با اقتصادی درون‌زا رو به رو هستیم که در ادامه فشارها همچنان تاب‌آوری خود را استمرا می‌دهد، همانگونه که نمی‌توانیم قاطبه حقوق‌بگیر را به تحمل کاهش قدرت خرید و سخت‌تر شدن زندگی حداقلی تشویق کنیم. سیاست در ایران نیاز به تحولی اساسی و بر مبنای منافع ملی نیاز دارد.

‫۰/۵ ‫(۰ نظر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

پذیرش آگهی

چاپ انواع آگهی روزنامه های کثیرالانتشار

پاسخگویی 24 ساعته

پذیرش تلفنی 66973817-021