اگر بگوییم در آینده نزدیک با چالشهای مهم زیست محیطی مواجه خواهیم بود، اغراق نکردهایم.اگر بگوییم به زودی در زمینه فرسایش خاک، آلودگی هوا و فرونشستهای مضمن در کشور با معضلاتی رو به رو خواهیم شد که رفع آنها تقریبا غیرممکن خواهد بود یا حل آنها به زمان بسیار زیادی نیازمند است، گزاف نگفتهایم. برآیند اخباری که این روزها درباره مسائل زیست محیطی مطرح میشود بیان واضحی است از مشکلات درهم تنیده که بخشی از آن را باید در بی توجهی مفرط به برنامههای بلندمدت جست وجو کرد و بخش دیگر را در فرهنگی نبودن توجه به حوزه محیط زیست. دو سوی معادله مردم و دولتها در این زمینه دچار ترک فعل و سهل انگاریهای هستند و فقط آمارهای خوفانگیز از رسانهها منتشر میشود، آمارهایی که هرکدام نیازمند بررسی مفصل و چارهجوییهای زمانبر است. به روایتی میزان فرسایش خاک در ایران سه برابر متوسط جهانی است. به روایت دیگری ایران چهار برابر میانگین آسیایی فرسایش خاک دارد. بر اساس جدید ترین گزارشها، میزان فرسایش خاک در ایران به ۱۶.۲ تن در سال رسیده در حالی که متوسط فرسایش خاک در آسیا ۳.۴۷ تن در هکتار است. ۶۲ میلیارد متر مکعب برداشت از سفرههای آب زیرزمینی داریم که موجب افت منابع آب زیرزمینی، فرونشستها و فروچالهها شده است. سالانه بین ۴۵ تا ۵۰ سانتیمتر فرونشست در کشور رخ میدهد. در ۳۵۹ دشت فرونشست رخ داده و ۴۲۰ دشت افت تراز دارد که به منزله وضعیت ممنوعه و ممنوعه بحرانی است.این آمار گویای مشکلات بزرگی است که شاید در آینده چراغهای قرمز بیشتری را برای مخاطرات زیست محیطی روشن کند. عوامل چنین پدیدههایی آنقدر متعدد و متنوع هستند که در این سطور جا نمیگیرند اما به همان اندازه که بسیارند کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اما چرا این شرایط در ایران به پایداری منفی رسیده است؟ آیا شرایط توسعه در کشور از چنان کیفیت پایینی برخوردار است که نگرشها را از سوی این مسئله به مسائل دیگر پرت میکند؟ آیا برنامههای توسعه در کشور آنچنان که باید به مسائل زیست محیطی توجه دارند؟ پاسخها به این پرسشها روشن و بدیهی است. چون برآیند عملکردها در دهههای گذشته نمایانگر وضعیتی است که هم مردم و هم مسئولان در حال نظاره آن هستند. به نظر میرسد دولتها در گیر و دار مسائل اقتصادی و سیاسی در کشور از این موضوع مهم و اساسی چنان غافل ماندهاند که سطح گفت و گو در این باره به بیان مسئله و ارائه برخی آمارهای دم دستی نزول یافته است. نگاهی گذرا به برنامه هفتم توسعه که هنوز در جریان نهایی شدن است نشان میدهد درگیری دولت و مجلس در زمینه حقوقها و مالیاتستانیها آنقدر داغ شده که این بخش از برنامه و حتی بودجه سالانه کشور نه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و نه رسانههای کشور روی خوشی برای بحث نشان دادهاند. تعطیلیهای روزهای گذشته در زمینه آلودگی هوای کلانشهرها صراحتا این ضرورت را ایجاد میکند که سلامت را در اولویت قرار دهیم، موضوعی که بخش عمدهای از آن به حوزه زیست محیطی برمیگردد. تامین کالای اساسی، دریافت حقوق مکفی و مسائل کلان اقتصادی و سیاسی بی شک مهم و قابل طرح هستند. اما نگاه یکسویه به ابعاد مختلف زندگی و حیات در ایران تبدیل به یک رویه عادی شده، رویهای که در صورت استمرار حتما مشکلات عدیدهای برای کشور ایجاد خواهد کرد. مهاجرتهای بیرویه به دلیل فرونشستها، تهدید روزافزون سلامت شهروندان به دلیل آلودگی هوا، خشک شدن دریاچهها و تالابها و کمبود آب و خشکسالی از جمله مهمترین تهدیدهای زندگی بشر هستند که در صورت بی توجهی، طبیعت را بر علیه انسانها میشوراند. تا دیر نشده باید گامهای اساسی و جدی برداشت. در این مسیر راهی نداریم جز معطوف کردن نظر تصمیمگیران و مردم به شرایط فعلی محیط زندگی در ایران. هر سطری در این باره حکم نوشتن برای زنده ماندن را دارد. اگر بخواهیم خودمان و نسلهای آینده بتوانند در آرامش زندگی کنند.