برنامه ساماندهی سگهای بلاصاحب که با رویای خام حذف یک شبهی سگها از خیابان و بدون هیچ سطح از تغییرات اجتماعی و تغییر در رویههای غلط اجرا شده و حاصلشان وضعیت امروز کشور است، روند چهل سالهی افزایش گزش در کشور و عدم کنترل هاری. برنامه مدیریت جمعیت سگها است که با علم به پویایی جمعیت سگها میتواند باعث کاهش هاری شود، برنامهای که هرچند موجب کاهش تدرجی جمعیت سگهای بلاصاحب میشود، به هیچ وجه با هدف تاثیر مستقیم بر خرده جمعیتهای سگها اجرا نمیشود، این مساله با فهم پویایی جمعیت سگها درک میشود.
پویایی جمعیت سگها به معنای مجموعهای از خرده جمعیتهای سگها است که با تعاملات خود یعنی فرآیندهای تولد، مرگ، زاد و ولد و جابجایی از یک خرده جمعیت به خرده جمعیت دیگر، جمعیت کلی سگها را تشکیل میدهند. پویایی جمعیت سگها یکی از مفاهیم ضروری در درک اصول مدیریت جمعیت سگها است. در وهله اول درک عموم از جمعیت ایستا است. فهم ایستا از جمعیت با درک پویایی جمعیت تفاوتی ماهوی دارد، به بیان ساده عرض یک رودخانهی در جریان و در مقابل آن عمق آب درون یک برکه راکد را در نظر بگیرید، اولی منطبق بر پویایی جمعیت و دومی درک ایستا از جمعیت است. درک ایستا از جمعیت گمان میکند که حذف سگها میتواند باعث کاهش جمعیت شود در حالی که مطابق با درک پویا از جمعیت مادامی که بر منابع تولید جمعیت تاثیر نگذاریم تمام اقداماتمان بیحاصل خواهد بود.
بر همین اساس است که مدیریت جمعیت سگها برنامهای کلنگر تعریف میشود که با بهبود رفاه سگها با هدف تاثیر بر فرآیندهای مربوط به پویایی جمعیت باعث کاهش تعارضات میشود. مفهوم اساسی و فلسفه وجودی اقداماتی مشخص در برنامه کلنگر مدیریت جمعیت سگها نیز تاثیر بر “فرآیندها” به منظور ایجاد تغییر پایدار در “خرده جمعیتها” است. به همین دلیل هیچ یک از اقدامات dpm با هدف تاثیر مستقیم بر اندازه جمعیت اعمال نمیشوند، ترویج مالکیت مسئولانه، برنامه عقیم سازی و واکسیناسیون، و بازگردانی به محل اولیه(CNVR)، شناسایی و تعیین هویت، کنترل مراکز خرید و فروش و یا نقل انتقالات سگها و… تماما بر افزایش رفاه سگها و تاثیر بر فرآیندهای پویایی جمعیت بنا شدهاند. به سرپرستی گرفتن و بازگردانی به صاحب قبلی نیز اگر با این تصور انجام شود که بتوانیم مستقیما اندازه جمعیت را کاهش دهیم اقدامی کاملا بیحاصل و نا کارآمد است،
وضعیت به اصلاح پناهگاهها، و به تعبیر دقیق بازداشتگاهای کشور و عدم کنترل جمعیت گواه این مطلب است، اما وقتی برنامه به سرپرستی گرفتن، مربوط به خرده جمعیت مشخص (اصولا سگهای صاحبدار گم یا رها شده مانند کشورهای پیشرفته) و با هدف بهبود و ترویج مالکیت مسئولانه و کاهش نرخ رها شدن سگهای صاحبدار انجام شود میتواند بر “فرآیندها” و نه مستفیما خرده جمعیتها تاثیر گذار باشد.
همچنین زمانی که منبع اصلی جمعیت تولههایی باشند که در خیابان متولد میشوند برنامه عقیم سازی و بازگردانی به محل یا CNVR نقش کلیدی دارد، و زمانی که منبع اصلی جمعیت رها شدن سگهای صاحبدار باشد کمپینهای ترویج مالکیت مسئولانه و آموزش به صاحبان سگ حیاتی خواهد بود. برنامههای ساماندهی سگهای بلاصاحب با درکی ایستا از جمعیت تصور میکنند که میتوانند مستقیما بر اندازه جمعیت اثر گذارند، حال انکه به دلیل نرخ گردش جمعیت بالا در جمعیت سگها عملا هیچ تاثیری بر اندازه جمعیت نخواهد گذاشت، دقیقا مانند این است که تصور کنیم با خالی کردن آب رودخانهای در جریان، بدون تاثیر بر منبع آن باعث کاهش عرض رودخانه شویم. برکه و راکد پنداشتن رودخانه همان قدر نابخردانه است که ایستا پنداتشن جمعیت دائما در حال تغییر سگها.
درحالی که در برنامه مدیریت جمعیت سگها ضمن درک درست از مفهوم پویایی جمعیت، با تاثیر پایدار بر منابع تولید جمعیت که فرآیندها نام دارند، میتوان ضمن بهبود رفاه سگها و کاهش نرخ گردش جمعیت باعث تاثیر پایدار در خرده جمعیتها شویم.
چراکه نرخ بالای گردش جمعیت عملاً باعث میشود هر تغییر مستقیمی در اندازه جمعیت با افزایش در نرخ گردش جمعیت خنثی شود، گردش جمعیتی که افزایش آن موجب اتلاف پوشش واکسیناسیون و درنتیجه افزایش انتشار هاری خواهد شد.