«خورشید آن ماه» اولین ساخته سینمایی ستاره اسکندری است؛ فیلمی در ستایش فرهنگ سیستانوبلوچستان که سال ۱۳۹۹ مقابل دوربین رفت و تجربه کارگردانی ستاره اسکندری در روزهای آینده اکران عمومیاش را آغازخواهد کرد. اما پیش از نمایش عمومی، نمایشگاه عکسهای این فیلم تا ششم آذرماه پذیرای علاقهمندان در خانه هنرمندان خواهد بود.
در گذشته کارکرد عکسهای فیلم کمی متفاوتتر از حالا بود. وقتی فیلمی به اکران میرسید، پیش از قدمگذاشتن در سالنهای سینما، چیدمان عکسهای فیلم در ورودی و ویترینهای اطراف سالن سینما، توجه هر تماشاگری را جلب میکرد و میتوانستیم یک بار فیلم را از دریچه نگاه عکاسش ببینیم و خیال ببافیم که قرار است تا ساعتی دیگر چه فیلمی میبینیم. دنیای دیجیتال شکل و مفهوم دیگری به عکس فیلم داده است و این روزها دیگر از ویترین عکسهای فیلم خبری نیست اما عکس فیلم همچنان همان کارکرد را برای علاقهمندان سینما دارد. ستاره اسکندری در «خورشید آن ماه» جدا از قصه جذابی که برای مخاطبش روایت میکند، سعی کرده تمام زیباییهای خطه سیستانوبلوچستان را تصویر کند. قابهای زیبای این فیلم در عکسهای پویا شاهجهانی هم متبلور است؛ نمایشگاه عکسهای شاهجهانی سفری است به سیستانوبلوچستان؛ خصوصا که او در چیدمان نمایشگاهش سعی کرده تا با نوای موسیقی بلوچی حسوحال مخاطبش را درگیر فضای زیبای این خطه باشکوه کند.
شاهجهانی در توضیح قاببندی عکسهایش و اینکه سعی کرده با حفظ فضای فیلم، از زاویه نگاه خودش فیلم را روایت کند، به «شرق» گفت: «خورشید آن ماه» برای من حسوحال متفاوتی داشت. جدا از بافت چابهار که قطعا زیباییهایش جلوهای دیگر به عکسها داده، من عادت دارم در پروژهها قبل از آغاز فیلمبرداری با کارگردان در پیشتولید درباره نگاهم به فیلمنامه و فضای کار صحبت کنم. مقصودم از صحبتهای قبل از فیلمبرداری این است تا جایی که امکان دارد با حفظ نگاه کارگردان در عکسهایم، از زاویه نگاه فیلمبردار کمی فاصله بگیرم و زاویه نگاه خودم را ثبت کنم».
او ادامه داد: «خوشبختانه صحبتهای قبل از فیلمبرداری با ستاره اسکندری باعث شد به تفاهمی درباره عکسها برسیم و او بهعنوان کارگردان استقبال کرد که همین نگاه را داشته باشم و سه، چهار روز بعد از فیلمبرداری وقتی عکسها را نگاه کرد، از من خواست همین نگاه را حفظ کنم و فیلم را از زاویه دید خودم روایت کنم. فکر میکنم این اتفاق برای هر عکاسی خوشایند است و در تمام طول فیلمبرداری قابی را که خودم دوست داشتم در راستای فیلمنامه حفظ کنم. به علاوه اینکه خوششانسی من بود که پیش از این فیلم، هیچوقت چابهار را ندیده بودم و درباره ویژگیهای آن کاملا ناآگاه بودم و همین موضوع باعث شد زندگی چندماهه در آنجا برایم پر از جستوجو و شگفتی باشد. مهمتر از هر چیز، جسارت و شجاعتی که ستاره اسکندری برای عکاسی این فیلم در اختیار من و باقی عوامل گذاشت، در نتیجه کار مؤثر بود».
او با اشاره به اینکه پیش از این در اقلیمهای متفاوتی از ایران عکاسی کرده، گفت: «مسیر کاری من در سینما تا به اینجا این فرصت را در اختیارم گذاشته که به شهرهای مختلفی از ایران زیبا سفر کنم. عکسهای فیلمهای «یدو» یا «پالایشگاه» هم با ویژگیهایی که درآن فضا وجود داشت، ثبت شد. اصولا وقتی وارد شهری میشوم، درگیر کلوین آن شهر میشوم و میتوانم بهجرئت بگویم که کلوین چابهار را در هیچکجای ایران ندیدم. در چابهار دقیقه به دقیقه رنگهای عجیبی میبینید که عمق دیگری به عکسها میدهد و میتوان در همه کلوینها عکاسی کرد و نتیجه کار هم جذاب است».
«چیزی که برای من بیشتر از هر چیز جالب بود، در دوربین زمان عکاسی، حرارت رنگی را تا جایی که امکان داشت با گرمای فضای چابهار تنظیم کردم و حتی با رنگهای زرد و نارنجی در تنظیمات خود دوربین عکسها را ثبت کردم و مهمتر از هر چیز این بود که کارگردان هم از این ایده استقبال کرد. علاوه بر اینکه به عکسها یک لایه گرین دادم که این بافت دیده شود. در چابهار یک کنتراست شدید بین روشنی و تاریکی هست. حداقل در فیلم خیلی زیاد روشنی و تاریکی میبینیم. به نظرم حتی اگر عکاس نباشید، حتی با گوشی موبایل هم میتوان تصاویری زیبا ثبت کرد و این زیبایی کاملا چشمگیر است».
«سعی کردم همیشه در پروژههای سینمایی با کارگردان و تهیهکننده صحبت کنم و فکر میکنم بهعنوان عکاس فیلم باید وظیفهام را درست انجام بدهم. سعی میکنم در کار خودم خلقکننده باشم نه صرفا تولیدکننده. برای خلقکردن تصاویر ناب باید زاویه دوربین را کمی متفاوتتر از فیلمبردار تنظیم کرد. این موضوع حتی میتواند کار عکاس را سختتر کند، با اینهمه فکر میکنم اگر تهیهکننده و کارگردان تشخیص دادهاند این نمایشگاه برگزار شود، به دلیل نگاهی است که سعی شد تا با تصاویر جاری در فیلم متفاوت باشد. به نظرم این چیزی که از قدیم گفته میشود مبنی بر اینکه عکس فیلم شناسنامه فیلم است، کاملا حرف درستی است و عکس همچنان جایگاه والایی در آثار سینمایی دارد».
او درباره چیدمان نمایشگاه عکس «خورشید آن ماه» نیز گفت: «دوست داشتیم بخش کوچکی از چابهار را در نمایشگاه عکسش ببینید. یکی از دوستای من بعد از دیدن نمایشگاه حرف جالبی زد. بعد که عکسها را دید گفت: «پویا اینجا چرا عطر ادویه سیستانوبلوچستان میاد؟». این برای من یعنی به هدفی که خواستیم رسیدیم. نوع چاپ عکسها که چاپ مخمل ایتالیایی است هم باعث شد تا بیشتر به بافت چابهار در عکسها نزدیک شویم. مهمتر از هر چیز، مخاطبی است که از نمایشگاه دیدن میکند و جالب است بعد از دیدن عکسها بخش زیادی از آنها در نهایت به این تصمیم میرسند که باید سفری به چابهار داشته باشند».
شاهجهانی در پایان گفت: «امیدوارم فارغ از اینکه عکاس این فیلم بودم، مردم «خورشید آن ماه» را ببینند، این فیلم لیاقت دیدهشدن را دارد. ستاره اسکندری تمام تلاشش را میکند تا در نهایت کتابخانه جذابی برای کودکان بلوچ راه بیندازد و امیدوارم آنقدر از فیلم استقبال شود تا ستاره اسکندری به آرزویش برسد»./شرق